امپراتوری نئو اسیر

ساخت وبلاگ

Assyrian Doorway Protective Spirit (by Mark Cartwright, CC BY-NC-SA)

(912-612 پیش از میلاد) مرحله نهایی امپراتوری آشور بود که در سراسر بین بین النهرین ، لوانت ، مصر ، آناتولی و بخش هایی از ایران و عربستان امتداد داشت. با شروع سلطنت اداد نیراری دوم (912-891 پیش از میلاد) ، پادشاهان نئو آسییر برای ایجاد بزرگترین امپراتوری در جهان تا آن زمان ، گسترش های سرزمینی بزرگی را انجام دادند.

آشوریان مؤثرترین نیروی جنگی در جهان را به خود اختصاص دادند و اولین کسی بودند که با سلاح های آهنی مسلح شدند که تاکتیک های آن در نبرد باعث شکست آنها شد. سیاست های سیاسی و نظامی آنها همچنین شهرت دیرینه ای را برای ظلم و بی رحمانه به آنها داده است ، هرچند که در سالهای اخیر این مورد به چالش کشیده شده است ، زیرا اکنون استدلال می شود که آنها نه بیشتر از سایر امپراتوری های باستانی مانند اسکندر ، نه بیشتر بی رحمانه بودند و نه کمتر بی رحمانه بودند. بزرگ یا روم.

تبلیغ

پادشاهان امپراتوری ، مانند Tiglath Pileser III ، Shalmaneser V ، Sargon II ، Sennacherib و Esarhaddon ، چندین بار در سراسر کتاب مقدس به عنوان دشمنان بنی اسرائیلی ها ذکر شده اند ، اگرچه کتیبه های آشوریان و کتابهای آشوریان و کتابهایکتاب مقدس ، گاهی اوقات به طرز چشمگیری ، در نحوه وقوع وقایع بین دو کشور متفاوت است. این نکته قابل توجه در کتیبه های Sennacherib در مورد فتح یهودا و حساب آورده شده در کتاب کتاب مقدس اشعیا 37 ، II Chronicles 32:21 و II Kings 18-19 است.

برای تأمین صلح ، اسرهادون با ایرانیان و پزشکان وارد معاهدات واسال شد و از آنها خواسته شد تا از قبل به جانشین خود ، Ashurbanipal تسلیم شوند.

خود آشوریان از این مرحله از امپراتوری خود به عنوان نئو اسیرانی یاد نمی کردند ، اما آن را به عنوان یک پیشرفت دیگر در تاریخ خود می دانستند. مورخ گوندولین لیک می نویسد: "طبق لیست پادشاه آشور ، هیچ شکافی بین حاکمان هزاره متوسطه و هزاره اول" (126) وجود نداشت. Neo-Assyrian یک نام مدرن است که توسط مورخان ابداع شده است و بر اساس تفسیری از کتیبه های باستانی که نشان دهنده تغییر در نحوه اداره امپراتوری است.

تبلیغ

تاریخ آغاز این دوره نیز مورد اعتراض قرار می گیرد ، زیرا برخی از محققان ادعا می کنند که با "یک قاطعیت جدید پس از آشفتگی سیاسی در ارتباط با تهاجم های آرامی در قرن دوازدهم و یازدهم" آغاز می شود (اختصاص تاریخ 934-610 پیش از میلاد) و دیگران دیگرحفظ آن با سلطنت اداد نیراری دوم در سال 912 پیش از میلاد آغاز می شود (لیک ، 126). حتی دانشمندان دیگری نیز وجود دارند که ادعا می کنند بنیانگذاری واقعی امپراتوری با Tiglath Pileser III در سال 745 پیش از میلاد آغاز می شود. این وضعیت مشابه برای پایان دوره است ، به این ترتیب که برخی از محققان پایان امپراتوری نئو آسییریان را در 612 پیش از میلاد با سقوط اشور و نینوا ذکر می کنند ، در حالی که برخی دیگر ادعا می کنند 610 پیش از میلاد به عنوان تاریخ نهایی به دلیل تمام شهرها بوده اند زیرا همه شهرها داشتنددر آن زمان نابود شد.

شهرت ظلم

امپراتوری نئو آسیوری یکی از آشناترین ها برای دانشجویان تاریخ باستان است زیرا این دوره از بزرگترین گسترش امپراتوری است و پادشاهان این دوره مواردی هستند که اغلب در کتاب مقدس ذکر شده است. همچنین این دوره ای است که قاطعانه به امپراتوری آشور شهرت خود را برای ظالمانه و ظلم می بخشد. دانشمند پل کریواچک می نویسد:

تاریخچه عشق؟

برای خبرنامه ایمیل رایگان هفتگی ما ثبت نام کنید!

آشور مطمئناً باید در بین بدترین اطلاعیه های مطبوعاتی در مورد هر ایالت در تاریخ باشد. بابل ممکن است یک نام خانوادگی برای فساد ، انحطاط و گناه باشد ، اما آشوریان و حاکمان مشهور آنها ، با نام های وحشتناک مانند شالمانسلر ، تیگلات-پیلر ، ساناچریب ، اسرهادون و اشوربانیپال ، نرخ در تخیل محبوب در زیر آدولف هیتلر و گنگیس خان برای کرولتی برای کرولتی ،خشونت ، و وحشیانه قاتل.(208)

این شهرت بیشتر توسط محقق سیمون آنگلیم و دیگران ذکر شده است. آنگلیم می نویسد:

در حالی که مورخان تمایل دارند که از قیاس ها خودداری کنند ، وسوسه انگیز است که امپراتوری آشوری را که از 900-612 قبل از میلاد در خاورمیانه حاکم بود ، به عنوان یک پیشگام تاریخی آلمان نازی: یک رژیم تهاجمی و قاتل که توسط یک جنگ باشکوه و موفق پشتیبانی می شود ، وسوسه انگیز است. دستگاه. مانند ارتش آلمان جنگ جهانی دوم ، ارتش آشور از نظر فنی ترین و آموزه ای پیشرفته روز خود بود و الگویی برای دیگران برای نسل های بعد از آن بود. آشوریان اولین کسی بودند که از سلاح های آهنی استفاده می کردند [و] نه تنها سلاح های آهنی برتر از برنز بودند ، بلکه می توانند تولید انبوه شوند و به تجهیزات ارتش های بسیار بزرگ اجازه می دادند.(12)

A Groom and Horses from Weste Assyria

در حالی که شهرت به تاکتیک های نظامی قاطع، بی رحمانه قابل درک است، مقایسه با رژیم نازی کمتر قابل درک است. برخلاف نازی‌ها، آشوری‌ها با مردم تسخیر شده‌ای که آنها را جابجا می‌کردند به خوبی رفتار می‌کردند و پس از تسلیم شدن به قدرت مرکزی، آنها را آشوری می‌انگاشتند. در سیاست‌های آشوری مفهوم «نژاد استاد» وجود نداشت. همه به عنوان دارایی امپراتوری تلقی می شدند، چه آشوری به دنیا آمده باشند و چه در فرهنگ جذب شده باشند. کریواچک خاطرنشان می کند:

در حقیقت، جنگ آشور وحشیانه‌تر از سایر دولت‌های معاصر نبود. در واقع، آشوری‌ها به‌طور قابل‌توجهی ظالم‌تر از رومی‌ها نبودند، که در جاده‌های خود با هزاران قربانی به صلیب کشیده شده بودند که در عذاب می‌مردند.(209)

تنها مقایسه منصفانه بین آلمان نازی در جنگ جهانی دوم و آشوری ها کارایی ارتش و وسعت ارتش است و همین مقایسه را می توان با روم باستان انجام داد.

با این حال، زمانی که اولین پادشاه امپراتوری نئوآسوری به قدرت رسید، این ارتش های عظیم هنوز در آینده باقی می مانند. ظهور پادشاه آداد نیراری دوم (ح. 912-891 ق. م.) نوع احیای آشور مورد نیاز در آن زمان را به همراه داشت. آشوری ها هم پس از فروپاشی عصر برنز (حدود 1200 پیش از میلاد) و هم به دنبال تهاجم آرامی ها، آموری ها و مردم دریا، قلمرو، اعتبار و قدرت خود را از دست داده بودند. عداد نیراری دوم سرزمین های از دست رفته را دوباره فتح کرد و مرزها را تامین کرد. آرامی های شکست خورده اعدام یا به مناطقی در قلب آشور تبعید شدند و در فرهنگ جذب شدند.

تبلیغ

او همچنین بابل را فتح کرد، اما با درس گرفتن از اشتباهات گذشته (مانند زمانی که پادشاه توکولتی-نینورتا اول بابل را در حدود 1225 غارت کرد و به خاطر آن ترور شد) از غارت شهر خودداری کرد و در عوض، با پادشاه قرارداد صلح بست. که در آن با دختران یکدیگر ازدواج کردند و متعهد به وفاداری متقابل شدند. معاهده آنها بابل را به عنوان یک متحد قدرتمند، به جای یک مشکل همیشگی، برای 80 سال آینده تضمین می کرد.

Assyrian Siege

گسترش نظامی و تجدید نظر خداوند

پادشاهان که به دنبال عادراری دوم بودند ، همان سیاست ها و گسترش نظامی را ادامه دادند. Tukulti Ninurta II (R. 891-884 پیش از میلاد) امپراتوری را به سمت شمال گسترش داد و قلمرو دیگری را به سمت جنوب در آناتولی بدست آورد ، در حالی که Ashuasirpal II (R. 884-859 BCE) قانون را در لوانت تثبیت کرد و از طریق کنعان حکومت آشوری را گسترش داد. Ashuasirpal II پایتخت را از اشور به شهر تازه ساخته شده خود در Kalhu منتقل کرد ، که وی با بیش از 41 نوع درخت که از فعالیت های خود بازگرداند ، تزئین کرد.

Kalhu از طریق برده داری ساخته شد و همچنین از این کمپین ها بازگردانده شد ، که در تحقیر مقدار قابل توجهی از قلمرو موفق بود. در نبرد ، او از متداول ترین روش فتح اشور استفاده کرده بود: جنگ محاصره ، که با حمله وحشیانه به شهر آغاز می شود. آنگلیم می نویسد:

تبلیغ

بیش از هر چیز ، ارتش آشور در جنگ محاصره عالی بود و احتمالاً اولین نیرویی بود که یک مهندسین جداگانه را حمل می کرد ... حمله به تاکتیک اصلی آنها علیه شهرهای به شدت مستحکم خاور نزدیک بود. آنها روشهای متنوعی را برای نقض دیوارهای دشمن ایجاد کردند: از ساپرها برای تضعیف دیوارها یا آتش سوزی در زیر دروازه های چوبی استفاده می شدند ، و رمپ ها به سمت بالا پرتاب شدند تا مردان بتوانند از بالای سطح شیب دار بروند و یا اقدام به نقض در قسمت فوقانی دیوار کنند. جایی که کمترین ضخیم بود. نردبان های تلفن همراه به مهاجمان اجازه دادند تا از خنگ ها عبور کنند و به سرعت به هر نقطه ای در دفاع حمله کنند. این عملیات توسط توده های کمانداران ، که هسته پیاده نظام بودند ، پوشانده شده بود. اما غرور قطار محاصره آشوری موتورهای آنها بود. این برج های چوبی چند لایه با چهار چرخ و یک برجک در بالا و یک یا در بعضی مواقع دو ، قوچ را در پایه قرار می داد.(186)

پیشرفت در فناوری نظامی تنها یا حتی اصلی ترین سهم آشوریان نبود ، زیرا در همین زمان ، آنها پیشرفت چشمگیری در پزشکی داشتند ، و بر پایه پایه سومری ها بنا می کردند و دانش و استعدادهای کسانی را که داشتند ، ترسیم می کردندفتح و جذب شده است. Ashuasirpal II اولین لیست های سیستماتیک گیاهان و حیوانات را در امپراتوری تهیه کرد و کاتبان را با وی در کمپین برای ضبط یافته های جدید به همراه آورد.

مدارس در سراسر امپراتوری تأسیس شد، اما فقط برای پسران ثروتمندان و اشراف بود. زنان اجازه نداشتند در مدرسه شرکت کنند یا مناصب اقتدار داشته باشند، حتی اگر در اوایل بین النهرین، زنان تقریباً از حقوق مساوی برخوردار بودند. کاهش حقوق زنان با ظهور یکتاپرستی آشوری مرتبط است. با لشکرکشی ارتش آشور به سرتاسر سرزمین، خدای آنها آشور همراه آنها رفت، اما از آنجایی که آشور قبلاً با معبد آن شهر مرتبط بود و فقط در آنجا پرستش می شد، برای ادامه پرستش خدا، تصور جدیدی از خدا ضروری شد. و از او در مناطق دیگر کمک بگیرید. کریواچک خاطرنشان می کند:

ممکن است کسی نه تنها در معبد خود در شهر خود، بلکه در هر جایی برای آشور دعا کند. هنگامی که امپراتوری آشور مرزهای خود را گسترش داد، آشور حتی در دورترین نقاط نیز با آن مواجه شد. از ایمان به خدای همه جا تا ایمان به خدای واحد قدم بلندی نیست. از آنجایی که او در همه جا حضور داشت، مردم دریافتند که به نوعی، الوهیت های محلی فقط مظاهر مختلف همان عاشور هستند.(231)

این وحدت بینش یک خدای عالی به متحد شدن بیشتر مناطق امپراتوری کمک کرد. خدایان مختلف مردمان تسخیر شده و آداب مذهبی گوناگون آنها جذب پرستش آشور شدند. او به عنوان یک خدای واقعی شناخته می شد که در گذشته توسط افراد مختلف به نام های مختلف خوانده می شد، اما اکنون به وضوح شناخته شده بود و می توانست به درستی به عنوان خدای جهانی پرستش شود. در این باره کریوچک می گوید:

تبلیغ

اعتقاد به تعالی و نه ذات الهی پیامدهای مهمی داشت. طبیعت تقدس زدایی شد، تقدس زدایی شد. از آنجایی که خدایان بیرون و فراتر از طبیعت بودند، بشریت - طبق باور بین النهرینی که شبیه خدایان و به عنوان بنده خدایان آفریده شده است - باید بیرون و بالاتر از طبیعت باشد. نسل بشر به جای بخشی جدایی ناپذیر از زمین طبیعی، اکنون برتر و فرمانروای او بود. نگرش جدید بعداً در پیدایش 1:26 خلاصه شد: «و خدا گفت: «انسان را به صورت خود و به شباهت خود بسازیم، و او بر ماهیان دریا و بر پرندگان آسمان مسلط شود. و بر گاوها، و بر تمام زمین، و بر هر خزنده‌ای که بر روی زمین می‌خزند. اما برای زنان مشکلی غیر قابل حل است. در حالی که مردان می توانند خود و یکدیگر را فریب دهند که بیرون، بالاتر و برتر از طبیعت هستند، زنان نمی توانند تا این حد از خود فاصله بگیرند، زیرا فیزیولوژی آنها آنها را به وضوح و آشکارا بخشی از جهان طبیعی می کند… تصادفی نیست که حتی امروزه آن ادیان کهبا تأکید بیشتر بر تعالی مطلق خداوند و عدم امکان حتی تصور واقعیت او، زنان را به طبقه پایین تر از وجود تنزل می دهد، شرکت آنها در عبادت عمومی مذهبی تنها با اکراه مجاز است، اگر اصلاً مجاز باشد.(229-230)

فرهنگ آشوری با گسترش امپراتوری، درک جدید از الوهیت و جذب مردم از مناطق فتح شده به طور فزاینده ای منسجم شد. شلمانسر سوم (859-824 پ.

او همچنین پادشاهی ارمنی اورارتو را، دست کم به طور موقت، شکست داد، که مدتها نشان داده بود که برای آشوری ها مزاحمت قابل توجهی داشته است. با این حال، پس از سلطنت او، امپراتوری در جنگ داخلی شروع شد، زیرا پادشاه شمشی آداد پنجم (824-811 ق. م.) با برادرش برای کنترل جنگید. اگرچه شورش سرکوب شد، گسترش امپراتوری پس از شلمانسر سوم متوقف شد.

نایب السلطنه سامو-رامات (همچنین به عنوان شامورامات، الهام بخش ملکه افسانه ای سمیرامیس) از سال قبل از میلاد مسیح تاج و تخت را برای پسر جوانش آداد نیراری سوم بر عهده داشت. 811-806 قبل از میلاد و در آن زمان مرزهای امپراتوری را ایمن کرد و لشکرکشی های موفقیت آمیزی برای سرکوب مادها و دیگر مردم دردسرساز در شمال ترتیب داد.

هنگامی که پسرش پیری شد ، Srhe توانست یک امپراتوری پایدار و قابل توجه را به او تحویل دهد که عادراری سوم سپس گسترش یافت. با این حال ، پس از سلطنت وی ، جانشینان وی ترجیح دادند که بر دستاوردهای دیگران استراحت کنند و امپراتوری وارد دوره دیگری از رکود شد. این امر به ویژه برای ارتش مضر بود که تحت پادشاهان مانند Ashur Dan III و Ashur Nirari V.

Neo-Assyrian Empire

ظهور امپراتوری نئو آسییر

امپراتوری توسط Tiglath Pileser III (R 745-727 پیش از میلاد) احیا شد که ارتش را مجدداً سازماندهی کردند و بوروکراسی دولت را بازسازی کردند. طبق گفته آنگلیم:

Tiglath Pileser III اصلاحات گسترده ای از ارتش را انجام داد ، دوباره کنترل مرکزی بر امپراطوری را تأیید کرد ، ساحل دریای مدیترانه را به هم ریخت و حتی بابل را نیز تحت الشعاع قرار داد. وی جانشین خدمت [در ارتش] را با یک نیروی انسانی که به هر استان تحمیل شده بود جایگزین کرد و همچنین خواستار مشروط از کشورهای واسال شد.(14)

او همچنین پادشاهی اورتو را که دوباره به مشکل حاکمان آشوری رسیده بود ، شکست داد و منطقه سوریه را تحت الشعاع قرار داد. به گفته برخی از محققان ، امپراتوری نئو آسییر در واقع با Tiglath Pileser III آغاز می شود. به عنوان مثال ، لیک یادداشت می کند:

در زمان بین 745 تا 705 قبل از میلاد ، امپراتوری آشوری شکل گرفت. این نتیجه نه تنها از گسترش نظامی تجدید شده بلکه ساختارهای اداری جدید بود که کنترل سیاسی و مالی بسیار سخت تری را تضمین می کرد.(127)

تحت سلطنت Tiglath Pileser III ، ارتش آشور تا آن زمان به مؤثرترین نیروی نظامی تاریخ تبدیل شد و الگویی را برای ارتش های آینده در سازمان ، تاکتیک ، آموزش و کارآیی فراهم می کرد.

Tiglath Pileser III توسط Shalmaneser V (R 727-722 پیش از میلاد) دنبال شد که سیاست های پادشاه را ادامه داد اما در مبارزات نظامی به اندازه مؤثر نبود. جانشین وی ، سارگون دوم (722-705 پیش از میلاد) ، یک رهبر و مدیر درخشان نظامی بود که امپراتوری را بیش از هر پادشاه قبل از او گسترش داد. حتی اگر حکومت سارگون دوم توسط اشراف مورد اعتراض قرار گرفت و ادعا كرد كه وی تاج و تخت را به طور غیرقانونی به دست آورده است ، او انسجام امپراتوری را حفظ كرد ، مرزها را گسترش داد ، قوانین و دولت را بهبود بخشید و خزانه داری سلطنتی را از طریق فتوحات خود پر كرد.

پس از رهبری Tiglath Pileser III ، Sargon II توانست امپراتوری را به بزرگترین ارتفاع خود از نظر سیاسی و نظامی برساند. سارگون دوم سلسله سارگونید (722-612 پیش از میلاد) را تأسیس کرد که تا زمان سقوط بر امپراتوری آشور حاکم خواهد بود.

سلسله سارگونید

سارگون دوم پسرش سنناچیب (705-681 پیش از میلاد) دنبال شد که به طور گسترده و بی رحمانه کارزار می کرد و اسرائیل ، یهودا و استانهای یونان را در آناتولی فتح کرد. محاصره او از اورشلیم به تفصیل در مورد "تیلور منشور" ، یک بلوک میخی که توصیف سوء استفاده های نظامی سنناچریب را توصیف کرده است ، که در سال 1830 توسط سرهنگ تیلور بریتانیا کشف شد ، که در آن ادعا می کند 46 شهر را اسیر کرده است و مردم اورشلیم را در داخل شهر گرفتار کرده است تا اینکه وی تحت الشعاع قرار گرفت. آنها

حساب وی با این حال ، با نسخه وقایع شرح داده شده در کتاب کتاب مقدس پادشاهان دوم ، فصل های 18-19 ، II Chronicles 32:21 و اشعیا 37 ، جایی که ادعا می شود بیت المقدس با مداخله الهی و ارتش سنناچریب نجات یافته است ، مورد اعتراض قرار گرفته است. از میدان رانده شد. با این حال ، حساب کتاب مقدس به فتح آشوری منطقه مربوط می شود.

Sargon II and Sennacherib

پیروزی های نظامی سنناچیب ، ثروت امپراتوری را فراتر از آنچه که سارگون دوم به دست آورد ، افزایش داد ، حتی اگر سلطنت وی با مبارزات مداوم نظامی علیه بابل و ایلامی ها روبرو شد. او پایتخت را از شهر سارگون دور شراروکین به نینوا منتقل کرد و آنچه را که به عنوان "کاخ بدون رقیب" شناخته می شد ، ساخت. او بر ساختار اصلی شهر ، باغ ها و باغ های کاشت. محقق کریستوفر اسکار می نویسد:

کاخ Sennacherib تمام موارد معمول یک اقامتگاه بزرگ آشور را داشت: چهره های نگهبان عظیم و امداد سنگی حک شده (بیش از 2،000 تخته مجسمه در 71 اتاق). باغ های آن نیز استثنایی بود. تحقیقات اخیر توسط استفانی داللی ، آشور شناس انگلیس ، نشان داده است که این باغ های معروف حلق آویز ، یکی از هفت شگفتی جهان باستان است. نویسندگان بعدی باغ های حلق آویز را در بابل قرار دادند ، اما تحقیقات گسترده نتوانسته است اثری از آنها را پیدا کند. حساب افتخار سنناچریب از باغهای کاخ که او در نینوا ایجاد کرده است متناسب با باغ های حلق آویز در چندین جزئیات مهم است.(231)

با این حال بابل در سراسر سلطنت سنناچریب یک مشکل مداوم بوده است و او سرانجام از برخورد با آن خسته شد. با نادیده گرفتن درسهای گذشته و رضایت از ثروت زیاد او و تجملات شهر ، سنناچریب ارتش خود را علیه بابل سوار کرد ، آن را اخراج کرد و معابد را غارت کرد. همانطور که در تاریخ با Tukulti-Ninurta I (R. 1244-1208 پیش از میلاد) ، غارت و نابودی معابد بابل به عنوان ارتفاع قربانی مردم منطقه و همچنین پسران سنچریب که او را در او ترور می کردند ، دیده می شد. کاخ در نینوا به منظور جلب خشم خدایان.

سنناخریب کوچکترین فرزند خود ، اسرهادون را برای موفقیت در سال 683 پیش از میلاد انتخاب کرده بود و این با برادران بزرگترش خوب نبود. در حالی که انگیزه آنها در قتل پدرشان می توانست تمایل آنها به قدرت (و قطع امیدهای برادر کوچکترشان برای تاج) باشد ، آنها به نوعی توجیهی برای این عمل نیاز داشتند و کیسه پدرشان بابل را منطقی می کردبشر

اسرهادون (ر. 681-669 پیش از میلاد) تاج و تخت را گرفت ، جناح های برادرش را در یک جنگ داخلی شش هفته ای شکست داد و سپس خانواده های برادرش ، همکاران و هرکسی را که به او پیوسته بود اعدام کرد. یکی از اولین پروژه های وی با امنیت خود که اکنون امن است ، بازسازی بابل بود. وی یک اعلامیه رسمی صادر کرد که ادعا می کرد بابل به دلیل شرارت و عدم احترام به الهی به دلیل اراده خدایان نابود شده است.

در هیچ کجای اعلامیه وی ، Sennacherib یا نقش وی در نابودی شهر را ذکر نمی کند ، اما روشن می کند که خدایان Esarhaddon را به عنوان وسیله الهی برای ترمیم انتخاب کردند:

یک بار در زمان سلطنت حاکم قبلی ، افراد بدی وجود داشت. این شهر به خدایان خود توهین کرد و به دستور آنها نابود شد. آنها من ، اسرادون را انتخاب کردند تا همه چیز را به جای مناسب خود بازگردانم ، عصبانیت خود را آرام کنم و عصبانیت خود را تسکین دهند.

امپراتوری تحت سلطنت او شکوفا شد. او با موفقیت مصر را فتح کرد ، که سنناچیب آن را امتحان کرده و نتوانسته است انجام دهد (زیرا به گفته هرودوت II. 141 ، موش های میدانی از طریق رشته های کمان های آرچر سنناچریب ، کورهای آنها و سپر سرباز شب قبل از نبرد می خوردند). اسرهادون مرزهای امپراتوری را تا شمال کوههای زاگرس (ایران مدرن) و تا جنوب نوبیا (سودان مدرن) با دهانه ای از جمله لوانت (روز مدرن لبنان به اسرائیل) از طریق آناتولی (ترکیه) تأسیس کرد.

مبارزات نظامی موفق وی و نگهداری دقیق دولت ، ثبات پیشرفت در پزشکی ، سواد ، ریاضیات ، نجوم ، معماری و هنرها را فراهم کرد. مورخ ویل دورانت می نویسد:

در زمینه هنر ، آشور برابر با پیش نویس خود بابل است و در بخش برجسته او از او پیشی گرفت. با تحریک هجوم ثروت به اشور ، کلاخ و نینوا ، هنرمندان و صنعتگران شروع به تولید کردند - برای اشراف و خانمهای آنها ، برای پادشاهان و کاخ ها ، برای کاهنان و معابد - جواهرات هر توصیف ، بازیگران فلز را به صورت ماهرانه طراحی شده و ریز طراحی شدههمانطور که در دروازه های بزرگ در Balawat ، و مبلمان مجلل از چوب های بسیار حک شده و پرهزینه که با فلز ، نقره ، برنز یا سنگ های گرانبها تقویت شده است.(278)

برای تأمین صلح ، اسرهادون با ایرانیان و پزشکان وارد معاهدات واسال شد و از آنها خواسته شد تا از قبل به جانشین خود تسلیم شوند. علاوه بر این ، مادر Esarhaddon ، Zakutu (ل. 728-C. 668 پیش از میلاد) ، ملکه قدرتمند ملکه ، همچنین پیمان وفاداری خود را از Naqi'a-Zakutu صادر کرد که دادگاه آشور را وادار به پذیرش Ashurbanipal به عنوان پادشاه و حمایت از سلطنت خود کرد. مطابق با خواسته های Esarhaddon.

این اقدامات تضمین می کند که انتقال آسان قدرت هنگامی که اسرهادون در سال 669 پیش از میلاد در مبارزات انتخاباتی در مصر درگذشت و حکومت به آخرین پادشاه بزرگ آشور ، اشرابانیپال (ر. 668-627 پیش از میلاد) منتقل شد. Ashurbanipal سواد ترین حاکمان آشوری بود و احتمالاً در روز مدرن برای کتابخانه وسیعی که در کاخ خود در نینوا جمع آوری کرده بود ، بیشتر شناخته شده است.

گرچه حامی بزرگ هنر و فرهنگ ، Ashurbanipal می تواند به همان اندازه پیشینیان خود در تأمین امپراتوری و ارعاب دشمنان خود بی رحمانه باشد. kriwaczek نظرات:

که امپریالیست های دیگر ، مانند Ashurbanipal ، مجسمه ای را برای کاخ خود با دکوراسیون که نشان می دهد او و همسرش در باغ خود ضیافت می کنند ، با سر ضربه زده و دست قطع شده پادشاه ایلام از درختان از هر طرف ، مانند شیطنت ، مأمور کرده است. گلدان های کریسمس یا میوه عجیب؟(208)

Ashurbanipal با قاطعیت ایلامی ها را شکست داد ، فتح پدرش از مصر را به پایان رساند و امپراتوری را بیشتر به سمت شرق و شمال گسترش داد. وی با شناخت اهمیت حفظ گذشته ، وی فرستاده هایی را به هر نقطه از سرزمین های تحت کنترل خود فرستاد و آنها را بازیابی یا کپی کرد و کتاب های آن شهر یا شهر را کپی کرد و همه را برای کتابخانه سلطنتی به نینوا بازگرداند. در حالی که اولین پادشاه جمع آوری کتاب نیست ، او اولین کسی بود که چنین مجموعه ای را در اولویت قرار داد.

Assyrian Lion Hunt Relief

کاهش و سقوط

Ashurbanipal به مدت 42 سال بر امپراتوری حکومت کرد و در آن زمان با موفقیت مبارزه کرد و به طور کارآمد حکومت کرد. با این حال ، امپراتوری خیلی بزرگ شده بود ، و مناطق بیش از حد مورد استفاده قرار گرفتند. علاوه بر این ، وسعت دامنه آشوری ، دفاع از مرزها را دشوار کرده است. به همان اندازه که ارتش باقی مانده بود ، مردان کافی برای نگه داشتن پادگان در هر قلعه یا پاسگاه قابل توجه وجود نداشتند.

هنگامی که Ashurbanipal در سال 627 قبل از میلاد درگذشت ، امپراتوری شروع به از هم پاشیدن کرد. جانشینان وی Ashur-Etli-ilani ، Sin-Shar-Ishkun و Ashur-Oballit II قادر به نگه داشتن سرزمین ها در کنار هم نبودند و مناطق شروع به شکستن کردند. قاعده امپراتوری آشور توسط موضوعات آن بسیار سخت و سخت به نظر می رسید ، علی رغم هرگونه پیشرفت و تجملاتی که یک شهروند آشوری ممکن است فراهم کرده باشد ، و کشورهای سابق واسال در شورش افزایش یافت.

در سال 612 پیش از میلاد نینوا توسط ائتلافی از بابلی ها ، ایرانیان ، مدرها و اسكانیان ، از جمله دیگر (مانند اشور و سایر شهرهای آشوریان) اخراج و سوزانده شد. نابودی کاخ دیوارهای شعله ور را روی کتابخانه Ashurbanipal پایین آورد و اگرچه از قصد دور بود ، اما با پخت سخت و دفن کتاب های قرص های سفالی ، کتابخانه بزرگ و تاریخ آشوریان را حفظ کرد. Kriwaczek می نویسد:

بنابراین ، دشمنان آشور در نهایت نتوانستند به هدف خود برسند ، هنگامی که آنها در سال 612 پیش از میلاد ، اشور و نینوا را ریختند ، تنها پانزده سال پس از مرگ Ashurbanipal: پاکسازی از جای آشور در تاریخ.(255)

با این وجود ، نابودی شهرهای بزرگ آشور چنان کامل بود که در طی دو نسل از سقوط امپراتوری ، هیچ کس نمی دانست که شهرها کجا بوده اند. ویرانه های نینوا توسط ماسه ها پوشانده شده و برای 2،000 سال آینده دفن شده است.

با این حال ، آشوریان به دلیل سوابق نویسندگان یونانی و رومی و همچنین به دلیل ذکر آنها در کتاب مقدس به یاد آوردند. علاقه باستان شناسی به بین النهرین در قرن نوزدهم با تمایل به تأیید روایت های کتاب مقدس عهد عتیق با شواهد تاریخی به آن دامن زده شد. آشوریان که در روز خود استادان سرزمین بوده اند ، دوباره با جلب توجه باستان شناسان و دانشمندان به منطقه بین النهرین که در آن سرانجام کل فرهنگ بین النهرین فاش شد ، نقش مهمی در تاریخ ایفا کردند.

پیش از قرن نوزدهم ، سومری ها ناشناخته بودند ، مانند بسیاری از اسطوره ها ، افسانه ها و وقایع تاریخی که امروزه به عنوان بسیار مهم شناخته می شوند. این داستانها به دلیل حفظ کتابها در دسترس خوانندگان امروزی هستند. قرص های سفالی که در زیر دیوارهای نینوا و جاهای دیگر کشف شده اند ، اسطوره ها ، افسانه ها و تاریخچه مردم بین النهرین و با کشف آنها ، درک جدیدی از تاریخ و فرهنگ جهان را نشان می داد.

آموزش مقدماتی فارکس...
ما را در سایت آموزش مقدماتی فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرام نورایی بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 19:10