چالش های بازارهای خصوصی: بحث با استاد جوش لرنر

ساخت وبلاگ

در زیر ، ما خلاصه ای از بحث و گفتگو خود را با استاد جوش لرنر ، استاد جیکوب اچ. شیف استاد واحد بانکداری سرمایه گذاری ، مدیریت کارآفرینی ارائه می دهیم. هر دو سؤال و پاسخ برای وضوح ویرایش شده اند.

س: این یک روند مستند است که SWF ها و سایر سرمایه گذاران نهادی سرمایه گذاری های خود را در بازارهای خصوصی ، به ویژه سهام خصوصی افزایش می دهند. این روند چه چیزی را هدایت می کند و چه خطراتی را برای این سرمایه گذاران می بینید؟

JL: طبیعی است که این مؤسسات بخواهند به بازارهای خصوصی ، که از لحاظ تاریخی بازده های جذاب را ارائه داده اند ، بخصوص با توجه به بازده پایین در بسیاری از بازارهای سهام و اوراق بهادار در سالهای اخیر ، وارد بازارهای خصوصی شوند. اما تجربیات در وجوه متفاوت بوده است. عملکرد بازارهای خصوصی بسیار ناهموار بوده است. موقوفات از لحاظ تاریخی بسیار بهتر از حقوق بازنشستگی و SWF انجام داده اند. دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد. اول ، تمایل به سرمایه گذاران برای پرش در زمان های اشتباه ، سرمایه گذاری در قله های بازار وجود دارد. در تمام بازارهای خصوصی ، این بدترین استراتژی ممکن است! این بازارها تمایل دارند پویایی "رونق" را با تنوع فوق العاده ای در عملکرد در سالهای پرنعمت نشان دهند. دوم ، در بسیاری از موارد ، به انتخاب مدیر نیز کاهش می یابد. در کلیه بازارهای خصوصی ، بین مدیران خوب و مدیران نه چندان خوب اختلاف زیادی وجود دارد. بازده به انتخاب مدیران خوب واقعاً بسیار زیاد است.

س: آیا عوامل متداول شما در بین موفق ترین سرمایه گذاران بازارهای خصوصی مشاهده کرده اید؟

JL: ما با برخی از موفق ترین سرمایه گذاران بلند مدت مصاحبه کرده ایم و از آنها پرسیدیم که چه چیزی باعث شده است که آنها از نظر سرمایه گذاری در بازارهای خصوصی بسیار موفق باشند. نکته مهم این است که یک بازه زمانی بلند مدت پرورش دهید. این می تواند ، به عنوان مثال ، به روشی که اطلاعات اندازه گیری و گزارش می شود و همچنین در مشوق های مالی که به کارمندان ارائه می شود ، انجام شود. بیشتر سرمایه گذاران موفق بازارهای خصوصی تداوم کارمندان را داشته اند. در بسیاری از موارد ، شما یک تیم موفق را می بینید که چندین سال است که در کنار هم قرار گرفته است. این امر از نظر تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری ذهنی و همچنین مؤثر بودن در دسترسی به مطلوب ترین وجوه بسیار کمک می کند. موفق ترین سرمایه گذاران نیز تمایل به فرایندی برای یادگیری نهادینه دارند. آنها یک فرآیند ساختاری از خودآزمایی دوره ای را طی می کنند. این فقط به دنبال بازده کل آنها نیست ، بلکه با نگاهی به این که چرا آنها بودجه ای را انتخاب کرده اند که تحت تأثیر قرار گرفته اند انتخاب کرده اند و چرا به بودجه ای که در نهایت خوب انجام داده اند ، می گذرانند. آنها سعی می کنند ویژگی های تیم های موفق را شناسایی کنند و بدانند که چگونه می توان آن یادگیری ها را در تصمیمات سرمایه گذاری بعدی گنجانید.

س: بهترین شیوه ها برای ایجاد توانایی سرمایه گذاری در بازارهای خصوصی در SWF چیست؟حداقل منابع مورد نیاز چیست و چگونه می توان یک مدیر سرمایه گذاری جذاب یا فرصت را شناسایی کرد؟

JL: اول از همه ، سعی نکنید این کار را یک شبه انجام دهید! وقتی به عملکرد سرمایه گذاران شریک محدود نگاه می کنیم ، یک روند زمانی قوی را مشاهده می کنیم. هرچه بیشتر برنامه سهام خصوصی داشته باشید ، بازده شما بهتر می شود. بازارهای خصوصی منطقه ای نیستند که فقط بتوانید از صفر به 60 مایل در ساعت یک شب بروید. شما باید به عنوان یک نوع روند طولانی تر به آن نگاه کنید. دوم ، شما واقعاً نیاز به ایجاد روابط و درک زمین در زمین دارید. غالباً ما می بینیم که سرمایه گذاران در حال گرفتن میانبرها ، سرمایه گذاری با صندوق های صندوق یا سرمایه گذاری در بزرگترین صندوق های نام تجاری هستند. اینها لزوماً تصمیمات بدی نیستند ، اما هیچ جایگزینی واقعی برای ایجاد انواع روابط ، حفر کردن برای درک بخش های مختلف بازار و توسعه آن تجربه وجود ندارد. این روند کار ساده ای نیست ، اما به کسانی که وقت خود را صرف توسعه روابط ، بازدید از گروه ها و درک آنها می کنند ، پاداش می دهد. نکته نهایی مربوط به اهمیت "چسبندگی" در داشتن تیمی است که برای مدت طولانی در اطراف است. این مسئله چند مسئله را مطرح می کند که برای همه سرمایه گذاران نهادی به وضوح دشوار است ، چه آنها SWF ، موقوفات یا صندوق های بازنشستگی هستند. این مربوط به آنچه برای ایجاد سازمانی در جایی که افراد باقی مانده اند لازم است. این تا حدودی مربوط به جبران خسارت است. به عنوان مثال ، در سیستم بازنشستگی ایالات متحده ، متخصصان سرمایه گذاری میلیاردها دلار اما اغلب فقط 50،000 یا 60،000 دلار در سال پرداخت می شوند. سرانجام ، آنها غالباً بی تاب می شوند و می روند. اما این همچنین مربوط به تحریک سازمان با حس مأموریت است. این مأموریت نباید فقط در مورد کسب درآمد باشد - این باید در مورد تلاش برای رسیدن به اهداف گسترده تر باشد. به نظر می رسد داشتن این احساس موفق مأموریت یک ماده بسیار مهم برای موفقیت است.

س: یکی از چالش هایی که SWF ها اغلب در ساخت تیم های قوی استناد می کنند ، مکان است. آنها اغلب در مراکز مالی مستقر نیستند. آیا این یک عامل مهم است؟

JL: این یک چالش است. یکی از رویکردهایی که اغلب در SWFS می بینیم ، ساختمانهایی است که از پت های سابق تشکیل شده اند که برای چند سال وارد می شوند و سپس ترک می شوند. حتی اگر آنها افراد فوق العاده ای باشند ، این استراتژی تداوم مورد نیاز این وجوه را ایجاد نمی کند. نکته ای که برای SWF مهم است ، و این بدون در نظر گرفتن موقعیت مکانی صادق است ، نیاز به ایجاد توانایی داخلی است. شما می خواهید جوانانی را پیدا کنید که مایل به ماندن و سرمایه گذاری هستند ، به جای کسی که قبل از بازنشستگی چند سال در آن چتر نجات دهد.

س: با توجه به اهمیت استمرار کارکنان ، برای بسیاری از SWF ها ، جبران خسارت یک چالش است. بررسی رسانه ها و محدودیت های دولت ، رقابت را بسیار دشوار می کند. ما برای جذب افراد یا بعضی اوقات نیاز به برون سپاری داریم. با توجه به این محدودیت ها برای کارکنان داخلی ، گاهی اوقات تشویق مدیران دارایی یا شرکت های خارجی آسان تر است. در یک نهاد عمومی ، آیا بهترین استراتژی برای جمع آوری Comp داخلی یا دنبال کردن فرصت های دیگر در خارج است؟کدام یک کارآمد است؟چگونه باید به تعادل مناسب اعتصاب کنیم؟

JL: مطمئناً موضوعی است که بسیاری از موسسات با آن روبرو شده اند. مقایسه بین موقوفه هاروارد و ییل را در نظر بگیرید. هاروارد توانایی های داخلی بیشتری داشت و حقوق بالاتری پرداخت می کرد. در نتیجه ، این مورد توسط فارغ التحصیلان و برخی دیگر مورد انتقاد قرار گرفته است. اما وقتی می بینید که چقدر آنها پرداخت می کنند ، حتی پرداخت کسی در یک موقوفه در سال چندین میلیون برای مدیریت پول ارزان تر از پرداخت یک مدیر خارجی برای اداره همان صندوق است. هزینه برای مدیران به یک معنا نامرئی است ، زیرا بازده به صورت خالص گزارش می شود. جبران مناسب کارکنان ارزشمند است. من می دانم که از نظر سیاسی دشوار است. ما فقط با یک صندوق بازنشستگی بزرگ صحبت می کردیم. افراد مسئول گروه سهام خصوصی ، که چندین میلیارد سرمایه گذاری دارد ، اظهار داشتند که کل بودجه سفر سالانه آنها برای این گروه 20،000 دلار در سال بوده است. این فقط برای من دیوانه به نظر می رسد. اگر آنها 1 میلیون دلار برای سفر هزینه کرده و عملکرد خود را با 1 امتیاز پایه افزایش دهند ، بارها ارزش آن را دارد. اما این یک تصمیم سیاسی بود که دفتر فرمانداری اتخاذ کرد. آنها نمی خواستند کارمندان "آشغال" را طی کنند ، بنابراین بودجه مسافرتی کم تعیین کردند. این برخی از چالش های این زمینه را برجسته می کند.

س: من کاملاً استدلال های شما را کاملاً درک و موافقم. اما در محیطی با بررسی رسانه ها ، افشای گسترده و غیره ، مردم تمایلی به پیوستن به یک سازمان عمومی ندارند. در این محیط ، در عمل ، من مطمئن نیستم که جبران خسارت بهترین روش است. آیا روشهای ابتکاری تری برای دسترسی به آن نوع استعداد وجود دارد؟

JL: به وضوح همه چیز در مورد پول نیست. هنگامی که به طور کلی به نظر می رسید ، داده ها از این مفهوم پشتیبانی نمی کنند که موقوفاتی که بیشترین دلار را پرداخت می کنند بهترین بازده را دارند. به نظر می رسد در مورد حس مأموریت ، استقلال و اهمیت کارهایی که انجام می دهند. در صندوق های بازنشستگی ایالات متحده ، ذهنیت اغلب در مورد کنترل رفتار بیشتر از ایجاد محیطی است که مردم احساس می کنند کاری بسیار مهم را برای مکانی که نمایندگی می کنند انجام می دهند. بدترین حالت یک طرح جبران خسارت نسبتاً ضعیف و محیطی است که باعث الهام بخشیدن به مردم نمی شود - پس می تواند یک چالش واقعی برای حفظ پرسنل باشد.

س: ماهیت بلند مدت سرمایه گذاری در بازارهای خصوصی به این معنی است که آنها به مدیریت جامع تری نیاز دارند. چگونه SWF ها با آن برخورد می کنند و موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرند چیست؟

JL: حاکمیت مهم است. هنگامی که با سرمایه گذاران بازارهای خصوصی مصاحبه می کنید و با CIO در مورد موفقیت آنها صحبت می کنید ، مطمئناً حاکمیت یکی از نکاتی است که آنها بر آن تأکید می کنند. به نظر می رسد کمیته های موفقیت آمیز سرمایه گذاری مایل به تفسیر تصمیماتی در مورد اینکه کدام وجوه برای انتخاب به کارکنان است. آنچه آنها انجام می دهند ارائه بینش گسترده تری در مورد روند بازار و ورودی استراتژیک ، بدون اینکه کارکنان را در مورد تصمیمات سرمایه گذاری فردی انجام دهد. از طرف دیگر ، وقتی به برخی از حقوق بازنشستگی برای کارمندان عمومی نگاه می کنید ، جایی که شما متخصصان غیر سرمایه گذاری در تصمیم گیری های دقیق دارید ، این فرمول نیست که منجر به نتایج عالی شود. بهترین رویکرد استخدام افراد واجد شرایط و فراهم آوردن راه راه برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری است.

س: موضوع داغ دیگر هزینه ها و هزینه های بالای حفظ مدیران سهام خصوصی است.

JL: این موضوع مورد علاقه بسیار زیاد LP ها در سراسر جهان است. و منطقی است که ببینید چرا. اگر به ساختارهای صندوق با طرح جبران نوع دو و بیست "نگاه کنید ، بسیار سخاوتمندانه است. از بسیاری جهات ، جای تعجب آور است که هزینه ها در طی چند دهه گذشته بیشتر تنظیم نشده اند. شما حتی می توانید استدلال کنید که جبران خسارت برای مدیران سهام خصوصی افزایش یافته است ، زیرا مبلغی که آنها مدیریت می کنند بسیار بالا رفته است و اقتصاد مقیاس در این صندوق ها وجود دارد. اگر همان سطح هزینه داشته باشید و دارایی ها بالا می روند ، میزان جبران خسارت هر شریک به طرز چشمگیری افزایش می یابد. پاسخ های متنوعی وجود دارد که از LPS دیده ایم. یکی سرمایه سایه است. حساب های جداگانه ای که LP ها در ازای اقتصاد مطلوب تر دارایی بیشتری مرتکب می شوند. ما همچنین از نظر هزینه هایی که LP ها پرداخت می کنند ، حتی در مقابل پنج سال پیش ، شاهد تنوع بیشتر در بودجه هستیم. LP ها در حال مذاکره در حال مذاکره هستند ، به طوری که قیمتی که یک سرمایه گذار داده شده می پردازد ممکن است با سرمایه گذار در کنار آنها بسیار متفاوت باشد. ما همچنین علاقه زیادی به سرمایه گذاری مستقیم داریم. جذاب است و پتانسیل صرفه جویی در هزینه های بزرگ را دارد. اما اگر به تحقیق نگاه کنید ، واضح است که سرمایه گذاری مستقیم به طور قابل توجهی سخت تر از آن است که ابتدا چشم را برآورده کند.

س: این یک بخش عالی برای موضوع مستقیم در مقابل سرمایه گذاری غیرمستقیم است. ملاحظات کلیدی که یک SWF باید هنگام فکر کردن در مورد راه اندازی یک برنامه سرمایه گذاری مستقیم باید در نظر بگیرد؟مزایای سرمایه گذاری مستقیم چیست؟

JL: دو مزیت کلیدی وجود دارد. یکی پس انداز پول است. دو و بیست نیش سنگین است. اگر می توانید یک سرمایه گذار انفرادی و بدون گروه سهام خصوصی باشید یا با هیچ گونه هزینه ای (یا با هزینه قابل ملاحظه ای پایین تر از سرمایه گذاری صندوق) سرمایه گذاری کنید ، این یک مزیت است. شما همچنین زمان تصمیم گیری های سرمایه گذاری را کنترل می کنید: چه موقع بفروشید و چه موقع نیست. در صورت تمایل می توانید 20 سال سرمایه گذاری را انجام دهید. شما با یک گروه سهام خصوصی ، با اولویت ها و ساختار خاص خود ازدواج نکرده اید. تجدید نظر آسان است. سوال واقعی این است که آیا عملکرد به اندازه کافی خوب است که فرد جلوتر از منحنی باشد.

س: با توجه به چالش های جذب کارکنان ، که قبلاً در مورد آنها بحث کرده ایم ، آیا SWF ها انتظار دارند که با کیفیت کافی سرمایه گذاری کنند تا با سرمایه گذاری های صندوق همگام باشند؟

JL: برای مطالعه این سؤال ، لیلی فانگ ، ویکتوریا ایواشینا ، و من به هفت موسسه بزرگ در سراسر جهان نگاه کردم: حقوق بازنشستگی ، موقوفات و SWF هایی که همه برای یک دهه یا بیشتر فعالیت های خصوصی را انجام داده بودند. آنها اطلاعات مربوط به معاملات مستقیم خود را با ما به اشتراک گذاشتند. ما تمام داده ها را در مخلوط کن قرار داده ایم تا مؤسسات را ناشناس نگه داریم و به این نتیجه رسیدیم که عملکرد برای این سرمایه گذاری ها چگونه به نظر می رسد. آنچه پیدا کردیم این است که به طور کلی آنها به طور منطقی خوب عمل کردند ، اما حتی پس از در نظر گرفتن پس انداز هزینه ، بهتر از بودجه نیستند. اگر آنها در صندوق متوسط سهام خصوصی سرمایه گذاری کرده بودند ، عملکرد خالص آنها تقریباً یکسان بود. از نظر نتیجه گیری ما ، چند شگفتی و چند مورد وجود داشت که چندان تعجب آور نبودند. کمتر تعجب آور بود که تفاوت زیادی بین سرمایه گذاری و سهام خصوصی وجود دارد. سرمایه گذاران مستقیم در سرمایه گذاری ضعیف عمل کردند. بازی در این فضا دشوار است. چندین دوره تأمین مالی وجود دارد ، و موسسات ما به طور معمول در دورهای بعدی با ارزیابی های بسیار بالاتر سرمایه گذاری می کردند. کشیدن سخت است. با سهام خصوصی ساده تر است: همه در همان زمان سرمایه گذاری می کنند. این معاملات موفق تر شد. بزرگترین تعجب که پیدا کردیم ، که از آن زمان توسط دیگران تأیید شده است ، این بود که سرمایه گذاری ها در مقایسه با سرمایه گذاری های انفرادی کاملاً ضعیف عمل کردند. هنگامی که این وجوه به تنهایی سرمایه گذاری می کردند ، آنها بهتر از آنچه در هنگام سرمایه گذاری در کنار گروه های سهام خصوصی انجام می دادند ، بهتر عمل کردند. ما فکر کردیم که این به روش دیگر خواهد رفت. موسسات نمونه ما تمایل به سرمایه گذاری در معاملات بزرگ انجام شده در قله های بازار-سرمایه گذاری در سال 1999 و خرید در سال 2007 ، به عنوان مثال. معدودی از اینها موفق بودند. جالب اینجاست که وقتی نوبت به معاملات انفرادی رسید ، آنهایی که موفق ترین بودند ، به عنوان مثال ، یک صندوق کانادایی در یک معامله کانادایی سرمایه گذاری می کرد ، نه لزوماً یک صندوق کانادایی که در معامله چینی سرمایه گذاری می کرد. آنها به خوبی در حیاط پشتی خود سرمایه گذاری کردند. البته ، اگر حیاط خلوت بزرگی ندارید و می خواهید سرمایه گذاری مستقیم زیادی انجام دهید ، مقیاس استراتژی دشوار است. یک چالش وجود دارد که چقدر می توانید گسترش دهید و همان موفقیت را داشته باشید.

س: این تصور که دانش محلی در بسیاری از بحث های ما با سایر SWF ها مهم است. اما ، همانطور که اشاره کردید ، برخی از SWF ها در بازارهای محلی زندگی می کنند که از نظر فرصت های سهام خصوصی بسیار کم عمق هستند. بنابراین اگر بخواهند در این بازار سرمایه گذاری کنند ، باید به خارج از کشور بروند. چگونه می توانند بر این چالش غلبه کنند؟

JL: یک منطقه با افزایش علاقه ، معاملات باشگاه است ، نه بین چندین گروه سهام خصوصی بلکه بین SWF های متعدد. در این مواقع ، اگر یک گروه وجود داشته باشد که معامله در حیاط خلوت آنها با یک مزیت اطلاعات و توانایی ارائه خدمات ارزش افزوده باشد و سایر موسسات محلی نیستند ، خودی ها می توانند احتمال این امر را افزایش دهندموفقیت آمیز. تلاش های متنوعی در تلاش برای تشویق ارتباط بین SWF و سایر سرمایه گذاران بزرگ نهادی صورت گرفته است. چند معامله با هم انجام شده است. یک چالش این است که این نهادها اغلب حرکت سریع را دشوار می کنند. از طرف دیگر مدیران صندوق سهام خصوصی می توانند سریع حرکت کنند. بعضی اوقات با توجه به چندین SWF ، با توجه به معامله در همان زمان ، می تواند یک روند بسیار کشیده باشد.

س: آیا سطح یا آستانه خاصی وجود دارد که سرمایه گذاری مستقیم را برای سرمایه گذاری غیرمستقیم ترجیح می دهد؟

JL: من فکر نمی کنم شماره جادویی وجود داشته باشد. یک شماره در زیر وجود دارد که کارگردانی سرمایه گذاری را معنی ندارد. اگر کمتر از چند میلیارد دلار باشد ، ایجاد یک مورد قانع کننده دشوار است که سرمایه گذاری مستقیم حس زیادی را ایجاد می کند. به عنوان مثال می تواند استثنائاتی وجود داشته باشد ، به عنوان مثال ، یک دفتر خانواده در صنعتی سرمایه گذاری می کند که بنیانگذاران دانش خصوصی دارند. اما برای اکثر سازمان های کوچک ، معنی ندارد. فراتر از آن ، گفتن آن دشوار است. این ارتباط با سطح دارایی و ارتباط بیشتر با مواردی که در مورد آنها در اوایل صحبت کردیم ، ارتباط کمتری دارد: مجموعه مهارت کارکنان سرمایه گذاری و اینکه آنها در این زمینه چقدر تجربه شده اند. این همچنین با داشتن یک فرایند حاکمیتی که از این نوع فعالیت پشتیبانی می کند ، ارتباط دارد. این کمتر از دلار و سنت و بیشتر در مورد روند تصمیم گیری در سازمان است.

س: وقتی صحبت از انتخاب مدیران سهام خصوصی می شود ، ما دو استدلال شنیده ایم. یکی این است که برای سرمایه گذاری های بزرگ فوایدی وجود دارد. مورد دیگر این است که شما می خواهید کوچک بمانید. تحقیقات در مورد این سوال چه می گوید؟

JL: اگر به صندوق های سهام خصوصی نگاه کنید ، کوچکترین وجوه بسیار ضعیف عمل می کنند. اما هنگامی که از آستانه بالاتر می روید ، به دلیل اندازه وجوه ، تفاوت نسبتاً کمی در عملکرد وجود دارد. گفته می شود ، هنگامی که شما به بزرگترین معاملات انجام شده توسط یک صندوق خاص ، چه صندوق بزرگ یا کوچک ، نگاه می کنید ، آنها تمایل به انجام بدتر از معامله با اندازه معمولی یک صندوق دارند. هنگامی که یک صندوق یک معامله بسیار بزرگ انجام می دهد ، به عنوان مثال یک گروه بازار میانه که به فضای کم مگا می رسد ، همه چیز خیلی خوب ظاهر نمی شود. چرا این هست؟با معاملات بزرگتر ، ممکن است شما شرایطی داشته باشید که معامله به خودی خود حرکت کند و به قطار فراری تبدیل شود و متوقف کردن آن سخت تر است. با یک معامله کوچکتر ، وقتی سؤالات مطرح می شود ، ممکن است متوقف کردن معامله برای افراد ساده تر باشد. همچنین این واقعیت وجود دارد که بیشتر معاملات بزرگ در اطراف قله های بازار انجام می شود و می دانیم که قله های بازار تمایل به بدترین زمان برای سرمایه گذاری دارند.

س: ما همچنین دوست داریم در مورد سرمایه گذاری در کل نمونه کارها ، در کنار سرمایه گذاری در بازارهای عمومی ، در مورد سرمایه گذاری های بازارهای خصوصی صحبت کنیم. با توجه به سابقه محدود برای بازارهای خصوصی ، چگونه SWF ها باید به روند ایجاد انتظارات بازده و ریسک نزدیک شوند؟

JL: این موضوعی است که پیچیده است و در جایی که پاسخ آسانی وجود ندارد. همچنین یک موضوع بسیار مهم برای فکر کردن است. تحقیقات زیادی در مورد بازارهای خصوصی وجود دارد ، ویژگی های خطر و بازگشت ، نحوه مقایسه آنها با بازارهای عمومی و اینکه آیا آنها از آن بهتر هستند یا خیر. چیزی که عملکرد را برای تجزیه و تحلیل دشوار می کند ، درک این است که خطر چیست. وقتی به بازارهای خصوصی نگاه می کنید بدون تنظیم خطر ، به طور معمول عملکرد برتر را می بینید. هنگامی که نوبت به تنظیم خطر می رسد ، کاملاً چالش برانگیز می شود. به طور خاص ، در زمینه سهام خصوصی ، وجوه از نظر ارزیابی محافظه کار هستند و سرمایه گذاری را با هزینه برای مدت زمان طولانی پس از انجام معامله علامت گذاری می کنند. در نتیجه ، وقتی به همبستگی بین بازارهای خصوصی و عمومی نگاه می کنید ، اغلب بسیار کم به نظر می رسد. اما شما باید تعجب کنید: آیا واقعاً کم است یا فقط این واقعیت را منعکس می کند که سرمایه گذاری های سهام خصوصی به بازار مشخص نشده است؟آیا همبستگی کم فقط نشان دهنده تأخیر در ارزیابی است؟ادبیات دانشگاهی به طور معمول تعدیل در ارزیابی های بازده را به صورت سه ماهه انجام می دهد و سعی می کند با دقت بیشتری منعکس کننده آنچه در این نمونه کارها اتفاق می افتد باشد. مشکل این است که برآوردهای خطر و همبستگی (با بازارهای عمومی) براساس نحوه انجام این روند بسیار حساس هستند. برخی از مقالات می گویند بتا از سهام خصوصی تقریباً یک است و برخی دیگر می گویند به اندازه سه بزرگ است. شما همه چیز را بین می بینید. هنگامی که تخمین های متفاوتی از خطر دارید ، بنابراین بازده های تنظیم شده ریسک نیز بسیار متغیر هستند. همچنین این عارضه وجود دارد که آیا شما برای نقدینگی تعدیل می کنید. این سرمایه گذاری های آسان برای خرید و فروش نیست. ادبیات نشان می دهد که اگر به NASDAQ نگاه کنید ، سهام که تجارت کمتری دارند ، بازده اضافی را ارائه می دهند ، حتی اگر برای سایر خصوصیات آنها تنظیم کنید. حقیقت این است که ما واقعاً نمی دانیم که چگونه بازده و خطر بازارهای خصوصی را تخمین بزنیم. تحقیقات زیادی در مورد این سؤال وجود دارد اما به نظر می رسد ما در همان مرحله هستیم که در اواسط دهه 1960 با بازارهای عمومی بودیم ، وقتی شارپ ، لینتر و همکارانشان CAPM را منتشر کردند. مفهوم بتا در آنجا بود ، اما هنوز توسط صندوق های متقابل ، صندوق های تامینی و خدمات داده به کار خود کار نشده است. این یک ایده دانشگاهی بود و صنعت کار نکرده است که چگونه آن را عملی کند. بسیاری از ابزارهای ایجاد شده توسط دانشگاهیان در سالهای اخیر در پاسخ به این سؤال در مورد خطر و بازگشت مفید خواهند بود ،

اما آنها هنوز به شکلی نیستند که برای SWF و سایر سرمایه گذاران کاربر پسند باشند.

س: مسئله عملی دیگر برای SWF ، مسئله شناسایی مدیران سرمایه گذاری است. آیا ویژگی های مدیر وجود دارد که نشان داده شده است که پیش بینی کننده مهارت است؟

JL: اولین موردی که به آن توجه داشت این است که تنوع زیادی در بین مدیران وجود دارد. اگر به محدوده بین المللی عملکرد مدیر - یعنی تفاوت بین مدیر 75 و 25 صدک - برای صندوق های عمومی نگاه کنید ، حدود 3 درصد است ، در حالی که با سهام خصوصی نزدیک به 15 درصد است. برای سرمایه گذاری ، 20 درصد حتی بزرگتر است. عملکرد بسیار زیادی در عملکرد در بین مدیران وجود دارد. اگر می توانید مدیران کوارتیل برتر را انتخاب کنید ، بسیار خوب عمل می کنید ، حتی اگر بازارهای خصوصی به طور کلی به طرز تماشایی انجام ندهند. بازگشت به انتخاب مدیر بسیار بزرگ است. بنابراین ، چگونه مدیران خوبی را انتخاب می کنید؟اگر من آن پاسخ به آن سؤال را می دانستم ، خودم یک میلیاردر خواهم بود! می توانید به برخی از الگوهای موجود در داده ها اشاره کنید. برای یک ، عملکرد چسبنده است. اگر یک مدیر در گذشته عملکرد خوبی داشته باشد ، احتمالاً در آینده عملکرد خوبی دارند. اینجاست که سهام خصوصی و املاک و مستغلات با بازارهای عمومی متفاوت است. با بودجه متقابل ، تقریباً هیچ پایداری در عملکرد مدیر از سه ماهه تا سه ماهه وجود ندارد. حتی در بین صندوق های پرچین ، جایی که دانشمندان موشک و فرمول های مخفی وجود دارند ، در قاب های طولانی مدت پایداری کمی وجود دارد. این یک الگوی است ، اگرچه تحقیقات استیو کاپلان و همکارانش نشان می دهد که پایداری ممکن است با گذشت زمان تضعیف شود. الگوی دیگر مربوط به اندازه بودجه است. نه آنقدر که بودجه بزرگ یا متوسط به اندازه ضعیف عمل می کند ، بلکه به نظر می رسد رشد سریع با وخیم تر شدن عملکرد همراه است. شرکت های سهام خصوصی که اندازه صندوق را خیلی سریع افزایش می دهند ، به نظر می رسد از نظر بازده خود رنج می برند. تفکر این است که شرکا در نهایت تلاش می کنند بیش از حد انجام دهند و این به پایان می رسد که به عملکرد آنها برسد. سرانجام ، شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد تخصص در بازارهای خصوصی چیز خوبی است. اگر به بخش های مراقبت های بهداشتی ، فناوری یا خدمات مالی نگاه می کنید ، وجوهی که متخصص هستند تمایل دارند بهتر از وجوهی که ژنرالیست هستند انجام دهند. به نظر می رسد برای دانستن منطقه ای که در آن سرمایه گذاری می کنید ، فواید قابل توجهی وجود دارد. اینها سه نوع ویژگی بودجه موفق است.

س: آیا این نکته آخر در مورد کار تخصص در برابر صندوق وجوه است؟

JL: این نشان می دهد که به جای یک صندوق یک اندازه متناسب ، شما می خواهید به شرکت های تخصصی نگاه کنید. شخصی را پیدا کنید که در هند یا امور مالی شرکت اسکاندیناوی در حال انجام املاک و مستغلات باشد.

س: ادامه در مورد موضوع عملکرد مدیر ، یکی از چالش های مهم چگونگی محک و معیار مدیران است. معیارهای کمی وجود دارد و محدودیت هایی دارند. آیا می توانید بینشی در مورد چگونگی ارزیابی سرمایه گذاری در بازارهای خصوصی به مرور زمان ارائه دهید که لزوماً بهترین معیارهای موجود را ندارید؟

JL: این مطمئناً یک چالش است. بخشی از آن این است که معیارهای نسبتاً کمی وجود دارد و تفاوت های زیادی در معیارها وجود دارد. دشوار است بدانید که چرا اختلافات وجود دارد و آنچه در پشت آن است. یک رویکرد که من به SWF و سایر سرمایه گذاران توصیه می کنم ، ارزیابی دقیق عملکرد خود در معیارهای مختلف است. به جای استفاده از یک معیار ، یک رویکرد "چادر بزرگ" با شاخص های متعدد فعالیت بازار داشته باشید. در برابر هر یک از این موارد حفر کنید. ممکن است یکی بهتر از دیگری به نظر برسد ، اما نگاه کردن به معیارهای متعدد بهترین حس کلی را به شما می دهد که چه کاری خوب انجام می دهید.

س: پیش از این ، شما پیشنهاد کرده اید که یکی از ویژگی های سرمایه گذاران موفق سهام خصوصی ، تعهد به یادگیری نهادینه شده است. چه نوع فرآیندی را مشاهده کرده اید؟این چگونه اجرا شد؟

JL: این کار به روش های مختلفی انجام می شود. یک فرمول جادویی وجود ندارد. شما می بینید که برخی از گروه ها فرایندی را اجرا می کنند که هر سال در آن می نشینند و عملکرد یک کلاس دارایی معین را ارزیابی می کنند. آنها ممکن است از طریق بازارهای خصوصی از یک به دیگری بچرخند. این فقط می تواند کارمندان باشد یا همچنین اعضای کمیته سرمایه گذاری را نیز در بر بگیرد. در بعضی موارد ، آن گروه به یادداشت های اصلی سرمایه گذاری برمی گردد و از خود سؤال می کند. چه چیزی درست شدیم؟چه اشتباهی گرفتیم؟این کار با روح مقصر بودن انجام نمی شود. این بیشتر در مورد چگونگی یادگیری آنها از تجربیات خود است. یکی از مواردی که همه موافق هستند این است که سرمایه گذاری در بازارهای خصوصی یک فرآیند صرفاً تحلیلی نیست. جنبه های آن بسیار ذهنی است. برای موفقیت ، شما باید اطلاعات سخت را درج کنید ، اما اطلاعات نرم زیادی نیز وجود دارد که باید پردازش و بررسی شوند. امیدوارم این چند سرنخ به شما بدهد.

س: ما در این بحث روی بازارهای خصوصی متمرکز شده ایم. بدیهی است که بازارهای عمومی بخش بزرگی از هر نمونه کارها SWF را نیز تشکیل می دهند. بهترین رویکردها برای ارزیابی فرصت های بازارهای خصوصی در زمینه نمونه کارها وسیع تر چیست؟

آموزش مقدماتی فارکس...
ما را در سایت آموزش مقدماتی فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرام نورایی بازدید : 38 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1402 ساعت: 1:00