تنظیم مقادیر اسمی به مقادیر واقعی

ساخت وبلاگ

هنگام بررسی آمار اقتصادی ، یک تمایز اساسی وجود دارد که ارزش تأکید دارد. تمایز بین اندازه گیری های اسمی و واقعی است که به این امر اشاره دارد که آیا تورم یک آمار معین را تحریف کرده است یا خیر. نگاه کردن به آمار اقتصادی بدون در نظر گرفتن تورم مانند نگاه کردن به یک جفت دوربین شکاری و تلاش برای حدس زدن چقدر چیزی است: مگر اینکه بدانید لنزها چقدر قوی هستند ، نمی توانید مسافت را خیلی دقیق حدس بزنید. به همین ترتیب ، اگر میزان تورم را نمی دانید ، تشخیص اینکه آیا افزایش تولید ناخالص داخلی عمدتاً ناشی از افزایش سطح کلی قیمت ها یا افزایش مقادیر کالاهای تولید شده دشوار است. ارزش اسمی هر آمار اقتصادی به معنای این است که ما آماری را از نظر قیمت های واقعی که در آن زمان وجود دارد اندازه گیری می کنیم. مقدار واقعی پس از تنظیم تورم به همان آمار اشاره دارد. به طور کلی ، این ارزش واقعی است که از اهمیت بیشتری برخوردار است.

تبدیل اسمی به تولید ناخالص داخلی واقعی

جدول 1 تولید ناخالص داخلی ایالات متحده را در فواصل پنج ساله از سال 1960 به دلار اسمی نشان می دهد. یعنی تولید ناخالص داخلی با استفاده از قیمت واقعی بازار که در هر سال اعلام شده حاکم است ، اندازه گیری می شود. شکل 1 همچنین این داده ها را در یک نمودار منعکس می کند.

جدول 1. تولید ناخالص داخلی اسمی ایالات متحده و تولید ناخالص داخلی (منبع: www. bea. gov)

سالتولید ناخالص داخلی اسمی (میلیاردها دلار)تولید ناخالص داخلی (2005 = 100)
1960543. 319. 0
1965743. 720. 3
19701،075. 924. 8
19751،688. 934. 1
19802،862. 548. 3
19854،346. 762. 3
19905،979. 672. 7
19957،664. 081. 7
200010،289. 789. 0
200513،095. 4100. 0
201014،958. 3110. 0

The graph shows that nominal GDP has risen substantially since 1960 to a high of $14,527 in 2010 Figure 1. U.S. Nominal GDP, 1960–2010. Nominal GDP values have risen exponentially from 1960 through 2010, according to the BEA.

اگر یک تحلیلگر ناخواسته تولید ناخالص داخلی اسمی را در سال 1960 با تولید ناخالص داخلی اسمی در سال 2010 مقایسه کرد ، ممکن است به نظر برسد که تولید ملی در این مدت بیش از بیست و هفت سال افزایش یافته است (یعنی تولید ناخالص داخلی در سال 2010 توسط تولید ناخالص داخلی 543 دلار تقسیم شده است. میلیارد در سال 1960 = 27. 5). این نتیجه گیری بسیار گمراه کننده خواهد بود. به یاد بیاورید که ما تولید ناخالص داخلی اسمی را به عنوان مقدار هر کالای خوب یا خدماتی که با قیمتی که در آن فروخته شده ضرب شده است ، تعریف می کنیم ، برای کلیه کالاها و خدمات خلاصه می شود. برای اینکه ببینیم تولید در واقع چقدر افزایش یافته است ، باید اثرات قیمت های بالاتر را بر تولید ناخالص داخلی اسمی استخراج کنیم. ما به راحتی می توانیم این کار را با استفاده از Deflator تولید ناخالص داخلی انجام دهیم.

Deflator تولید ناخالص داخلی یک شاخص قیمت است که میانگین قیمت کلیه کالاها و خدمات موجود در اقتصاد را اندازه گیری می کند. ما شاخص های قیمت را با جزئیات و چگونگی محاسبه آنها در تورم بررسی می کنیم ، اما این تعریف در زمینه این فصل انجام می شود. جدول 1 داده های Deflator تولید ناخالص داخلی را ارائه می دهد و شکل 2 آن را به صورت گرافیکی نشان می دهد.

The graph shows that the U.S. GDP deflator has risen substantially since 1960.

شکل 2. Deflator تولید ناخالص داخلی ایالات متحده ، 2010-2010. تقریباً مانند تولید ناخالص داخلی اسمی ، تولید ناخالص داخلی از سال 1960 تا 2010 به صورت نمایی افزایش یافته است. (منبع: BEA)

شکل 2 نشان می دهد که سطح قیمت از سال 1960 به طرز چشمگیری افزایش یافته است. سطح قیمت در سال 2010 تقریباً شش برابر بیشتر از سال 1960 بود (کمبود سال 2010 110 در مقابل سطح 19 در سال 1960 بود). بدیهی است ، بخش عمده ای از رشد تولید ناخالص داخلی اسمی به دلیل تورم بوده است ، نه تغییر واقعی در مقدار کالاها و خدمات تولید شده ، به عبارت دیگر ، نه در تولید ناخالص داخلی. به یاد بیاورید که تولید ناخالص داخلی اسمی می تواند به دو دلیل افزایش یابد: افزایش تولید و/یا افزایش قیمت. آنچه لازم است استخراج افزایش قیمت ها از تولید ناخالص داخلی اسمی است تا فقط تغییرات در خروجی اندازه گیری شود. از این گذشته ، دلارهایی که برای اندازه گیری تولید ناخالص داخلی اسمی در سال 1960 مورد استفاده قرار می گیرند بیش از دلار تورم 1990 ارزش دارند - و شاخص قیمت دقیقاً می گوید چقدر بیشتر است. اگر بدانید که اندازه گیری های اسمی از نظر ارزش هستند ، این تنظیم آسان است.

بیایید به یک مثال در سطح میکرو نگاه کنیم. فرض کنید شرکت تی شرت ، Coolshirts ، 10 تی شرت را با قیمت 9 دلار به فروش می رساند.

به عبارت دیگر ، وقتی اندازه گیری های "واقعی" را محاسبه می کنیم ، در این حالت 10 تی شرت می خواهیم مقادیر واقعی را بدست آوریم.

با تولید ناخالص داخلی ، این فقط کمی پیچیده تر است. ما با همان فرمول فوق شروع می کنیم:

به دلایلی که با جزئیات بیشتر در زیر توضیح خواهیم داد ، از نظر ریاضی ، شاخص قیمت یک عدد اعشاری دو رقمی مانند 1. 00 یا 0. 85 یا 1. 25 است. از آنجا که برخی از افراد در کار با اعشار مشکل دارند ، هنگامی که شاخص قیمت منتشر می شود ، به طور سنتی با 100 مورد ضرب شده است تا شماره های عدد صحیح مانند 100 ، 85 یا 125 را بدست آورند. این بدان معنی است که وقتی ما چهره های اسمی را "از بین می بریم" برای واقعی شدنارقام (با تقسیم اسمی بر روی شاخص قیمت). ما همچنین باید به یاد داشته باشیم که شاخص قیمت منتشر شده را به 100 تقسیم کنیم تا کار ریاضی انجام شود. بنابراین ، فرمول می شود:

اکنون برای تمرین بیشتر محاسبه تولید ناخالص داخلی واقعی ، ویژگی کار زیر را بخوانید.

محاسبات تولید ناخالص داخلی

استفاده از داده ها در جدول 1 برای محاسبه تولید ناخالص داخلی واقعی امکان پذیر است.

مرحله 1. به جدول 1 (در جدول 2 در زیر) نگاه کنید تا ببینید ، در سال 1960 ، تولید ناخالص داخلی اسمی 543. 3 میلیارد دلار و شاخص قیمت (تولید ناخالص داخلی) 19. 0 بود.

مرحله 2. برای محاسبه تولید ناخالص داخلی واقعی در سال 1960 ، از فرمول استفاده کنید:

ما این کار را در دو بخش انجام خواهیم داد تا روشن شود. ابتدا شاخص قیمت را تنظیم کنید: 19 تقسیم شده توسط 100 = 0. 19. سپس به تولید ناخالص داخلی اسمی تقسیم کنید: 543. 3 میلیارد دلار / 0. 19 = 2،859. 5 میلیارد دلار.

مرحله 3. از همان فرمول برای محاسبه تولید ناخالص داخلی واقعی در سال 1965 استفاده کنید.

مرحله 4. استفاده از این فرمول را برای محاسبه تمام مقادیر تولید ناخالص داخلی واقعی از سال 1960 تا 2010 ادامه دهید. محاسبات و نتایج در [پیوند] است.

جدول 2. تبدیل اسمی به تولید ناخالص داخلی واقعی (منبع: دفتر تجزیه و تحلیل اقتصادی ، www. bea. gov)

سالتولید ناخالص داخلی اسمی (میلیاردها دلار)تولید ناخالص داخلی (2005 = 100)محاسباتتولید ناخالص داخلی واقعی (میلیاردها دلار 2005)
1960543. 319. 0543. 3 / (19. 0 / 100)2859. 5
1965743. 720. 3743. 7 / (20. 3 / 100)3663. 5
19701075. 924. 81،075. 9 / (24. 8 / 100)4338. 3
19751688. 934. 11،688. 9 / (34. 1 / 100)4952. 8
19802862. 548. 32،862. 5 / (48. 3 / 100)5926. 5
19854346. 762. 34،346. 7 / (62. 3 / 100)6977. 0
19905979. 672. 75،979. 6 / (72. 7 / 100)8225. 0
19957664. 082. 07،664 / (82. 0 / 100)9346. 3
200010289. 789. 010،289. 7 / (89. 0 / 100)11561. 5
200513095. 4100. 013،095. 4 / (100. 0 / 100)13095. 4
201014958. 3110. 014،958. 3 / (110. 0 / 100)13598. 5

در اینجا چند مورد وجود دارد که باید متوجه آن شوید. هر زمان که یک آمار واقعی را محاسبه کنید ، یک سال (یا دوره) نقش ویژه ای ایفا می کند. آن را سال پایه (یا دوره پایه) نامیده می شود. سال پایه سالی است که قیمت های آن برای محاسبه آمار واقعی استفاده می کنیم. به عنوان مثال ، وقتی تولید ناخالص داخلی واقعی را محاسبه می کنیم ، مقادیر کالا و خدمات تولید شده در هر سال (به عنوان مثال ، 1960 یا 1973) را می گیریم و آنها را با قیمت آنها در سال پایه ضرب می کنیم (در این مورد ، 2005) ، بنابراین می گیریم. اندازه گیری تولید ناخالص داخلی که از قیمت هایی استفاده می کند که از سال به سال تغییر نمی کند. به همین دلیل تولید ناخالص داخلی واقعی با عنوان "دلار ثابت" یا در این مثال "2005 دلار" شناخته می شود ، به این معنی که تولید ناخالص داخلی واقعی با استفاده از قیمت هایی که در سال 2005 وجود داشته است ساخته می شود. در حالی که نمونه در اینجا از 2005 به عنوان سال پایه استفاده می کند ، به طور کلی ،شما می توانید هر سال به عنوان سال پایه استفاده کنید. فرمول:

با مقایسه تولید ناخالص داخلی واقعی و تولید ناخالص داخلی اسمی برای سال 2005 ، می بینید که آنها یکسان هستند. این تصادفی نیست. به این دلیل است که ما در این مثال 2005 را به عنوان "سال پایه" انتخاب کرده ایم. از آنجا که شاخص قیمت در سال پایه همیشه دارای ارزش 100 (براساس تعریف) است ، تولید ناخالص داخلی اسمی و واقعی همیشه در سال پایه یکسان است.

به داده های سال 2010 نگاه کنید.

از این داده ها برای مشاهده دیگری استفاده کنید: تا زمانی که تورم مثبت باشد ، به این معنی که قیمت ها به طور متوسط از سال به سال افزایش می یابد ، تولید ناخالص داخلی واقعی باید در هر سال پس از سال پایه کمتر از تولید ناخالص داخلی باشد. دلیل این امر باید واضح باشد: ارزش تولید ناخالص داخلی اسمی توسط تورم "تورم" است. به طور مشابه ، تا زمانی که تورم مثبت باشد ، تولید ناخالص داخلی واقعی باید در هر سال قبل از سال پایه از تولید ناخالص داخلی اسمی باشد.

شکل 3 ، در زیر ، تولید ناخالص داخلی اسمی و واقعی ایالات متحده از سال 1960 را نشان می دهد. از آنجا که سال 2005 سال پایه است ، ارزش های اسمی و واقعی دقیقاً در آن سال یکسان هستند. با این حال ، با گذشت زمان ، افزایش تولید ناخالص داخلی اسمی بسیار بزرگتر از افزایش تولید ناخالص داخلی واقعی به نظر می رسد (یعنی خط تولید ناخالص داخلی اسمی شدیدتر از خط تولید ناخالص داخلی واقعی است) ، زیرا وجود تورم ، به ویژه در دهه 1970 باعث افزایش افزایش می یابددر تولید ناخالص داخلی اسمی.

The graph shows the relationship between real GDP and nominal GDP. After 2005, nominal GDP appears lower than real GDP because dollars are now worth less than they were in 2005.

شکل 3. تولید ناخالص داخلی اسمی و واقعی ایالات متحده ، 2012-2012. خط قرمز تولید ناخالص داخلی ایالات متحده را به دلارهای اسمی اندازه گیری می کند. خط سیاه تولید ناخالص داخلی ایالات متحده را به دلار واقعی اندازه گیری می کند ، جایی که تمام ارزش دلار به دلار 2005 تبدیل می شود. از آنجا که ما تولید ناخالص داخلی واقعی را در سال 2005 بیان می کنیم ، این دو خط در سال 2005 عبور می کنند. با این حال ، تولید ناخالص داخلی واقعی در سالهای قبل از سال 2005 بالاتر از تولید ناخالص داخلی اسمی ظاهر می شود ، زیرا دلار در سال 2005 نسبت به سالهای گذشته ارزش کمتری داشت. برعکس ، تولید ناخالص داخلی واقعی در سالهای پس از سال 2005 کمتر ظاهر می شود ، زیرا دلار در سال 2005 بیشتر از سالهای بعد ارزش داشت.

بیایید به سوالی که در ابتدا مطرح کردیم برگردیم: تولید ناخالص داخلی از نظر واقعی چقدر افزایش یافته است؟نرخ رشد تولید ناخالص داخلی واقعی از سال 1960 تا 2010 چقدر بود؟برای یافتن نرخ رشد واقعی ، فرمول را برای تغییر درصد اعمال می کنیم:

به عبارت دیگر ، اقتصاد ایالات متحده از سال 1960 تولید واقعی کالاها و خدمات را تقریباً چهار مورد افزایش داده است. البته این امر باعث بهبود مواد می شود زیرا نتوانسته است در کیفیت محصولات و اختراع محصولات جدید بهبود یابد.

با استفاده از یک ترفند ریاضی دیگر ، یک روش سریعتر برای پاسخ به این سؤال وجود دارد. زیرا:

بنابراین ، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی واقعی (٪ تغییر در کمیت) برابر با نرخ رشد در تولید ناخالص داخلی اسمی (٪ تغییر در ارزش) منهای نرخ تورم (٪ تغییر در قیمت) است.

توجه داشته باشید که استفاده از این معادله تقریب برای تغییرات کوچک در سطوح را فراهم می کند. برای اقدامات دقیق تر ، باید از فرمول اول استفاده کرد.

خلاصه

ارزش اسمی یک آمار اقتصادی ارزش متداول است. مقدار واقعی مقدار پس از تنظیم تغییرات در تورم است. برای تبدیل داده های اقتصادی اسمی از چندین سال مختلف به داده های تنظیم شده با تورم ، نقطه شروع این است که یک سال پایه را به طور خودسرانه انتخاب کنید و سپس از یک شاخص قیمت برای تبدیل اندازه گیری ها استفاده کنید تا اقتصاددانان آنها را در پول غالب در سال پایه اندازه گیری کنند. بشر

واژه نامه

ارزش اسمی آماری اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی در واقع در آن زمان اعلام شده است ، برای تورم تعدیل نشده است. تضاد با ارزش واقعی ارزش واقعی یک آمار اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی پس از تعدیل تورم. تضاد با ارزش اسمی

یک آمار اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی همانطور که در آن زمان اعلام شد ، برای تورم تعدیل نشده است. تضاد با ارزش واقعی

یک آمار اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی پس از تعدیل تورم. تضاد با ارزش اسمی

آموزش مقدماتی فارکس...
ما را در سایت آموزش مقدماتی فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرام نورایی بازدید : 40 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1402 ساعت: 23:57